۱۳۸۸ اردیبهشت ۳۱, پنجشنبه

یک نکته ی جالب



باید یه چیزی تو مایه های علیرضا یا علی اکبر باشه. لینک مربوطه : http://www.bzpic.ir/post/990

۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۲, سه‌شنبه

یادت هست، موسوی؟ بیژن کرامتی

حافظه تاریخی خیلی چیز خوبی هست ولی متاسفانه مردم ایران خیلی هاشون در حاالت آلزایمر حاد بسر میبرن.خیلی دور نبود دهه شصت، سالهایی که خیلی ها الکی به قدرت رسیدن و خیلی ها الکی اعدام شدند. خیلی خوبه یادمون بیاد که در زمان میر حسین موسوی بود که کمیته برای داشتن ویدیو مردم را زندانی میکرد و شطرنج و تخته نرد پیگرد قانونی داشت !
جمله جالبی گفته بود میر حسین با این مضمون که در این 20 سال احساس نکرده بودم که کشور به من نیاز داره ولی در این 4 سال این حس را پیدا کردم و به همین دلیل نامزد ریاست جمهوری شدم.آره واقعا مملکت دوباره به تو نیاز داره که بر گردی و یه موج جدید سرکوب را به شیوه ای جدید راه بندازی.تو باید برگردی چون هنوز یه تعدادی انسانهای بی گناه دارن تو ایران زندگی میکنن ، اینها باید بمیرن و تو باید این کار را با پاسدارانت انجام بدی. 

زنده باد به مش میر حسین !!!
  ای قحبگان نان به پلیدی خور دروغ 
دشنام می دهم به شما با تمام جان 
قی می کنم به شما از صمیم قلب 


*** 

بلوایی در میان فعالان سیاسی ایران برپاست. بلوایی به مراتب تندتر و تب آلوده تر از آنچه که در جامعه شاهد هستیم. بسیاری از اصلاح طلبان و تحریمی های دیروز مانند زنان فرزند مرده و مردان شمشیر خورده داد و بیداد راه انداخته اند و با دهان های کف آلود به این سو و آن سو می دوند. مریدان و دوست داران موسوی به بهانه ی خطر روی کار آمدن مجدد محمود احمدی نژاد چنان شهر را شلوغ کرده اند که مردمان هراسیده به هر ریسمان پوسیده ای چنگ می زنند. 

ما را با این بازی و بازیگرانش کاری نیست. تاریخ به خوبی نشان داده است که هر کجا سیاسیون ایران دست به کنش هیئتی زده اند ثمری جز شکست و فضاحت برنگرفته اند. این سیرک سیاسی بزرگ شما را تاریخ با چوب فلک دیکتاتوری که خود تطهیرش کرده اید، مزد خواهد داد. مطمئن هستم همانند همانند گروه های سیاسی ای که با تحلیل و تصمیات غلط، سرمایه و آبروی سیاسی خود را در پشت تراکتهای تبلیغاتی هاشمی رفسنجانی در زیر پای مردم در کف خیابانها ریختند و بر باد دادند پس از اعلام نتایج این دوره از انتخابات ریاست جمهوری نیز منجی بازنده، بازندگان بزرگی از پشت خود پس خواهد انداخت. این تازه بهترین نتیجه ی ممکن برای گله ی رم کرده ی سیاست ایران است. وای به روزی که این منجی دروغین بر عرصه ی قدرت تکیه زند و سیلی محکم حقیقت خواب از چشمان رویا زدگان برباید. 

می خواهم هشداری به تمام خیال بافان منجی ساز بدهم. بر سر قبری گریه می کنید و پیراهن چاک می دهید که مرده ای در آن نیست. آنچه که می کنید را باید در برابر تاریخ پاسخگو باشید. اگر از آبروی داشته و نداشته ی خود مایه گذاشته اید مختارید اما آیا شما اجازه ی دزدی و مایه گذاشتن از دیگران را دارید؟ 

میرحسین موسوی چنان شش دانگ خیالش از وفاداری این جماعت هراس زده راحت است که احدی را پاسخگو نیست و خود را یکه تاز صاحب اختیار همه ی مخالفان احمدی نژاد می داند. او مرکب خود را با اجازه و بی اجازه به هر سرایی که می خواهد، می راند و علنا با فعل و گفته ی خود خط و نشان می کشد که: همین است که هست. می خواهید بخواهید، می خواهید نخواهید اما آقای موسوی درب سرای ما بر روی شما بسته است. یابوی پیر شما در میان گوزنهای این جنگل جایی نست. به شما این اجازه را نمی دهیم سرود دل خستگان به بستر خون تازه خفته را مصادره کرده و در بزم و عیشتان با هراس آلودگان از آن استفاده کنید. 

یادتان می آید دادگاه های چند دقیقه ای و اعدامهای دسته جمعی را؟
یادتان می آید برادر زخمی را بر دوش برادر چگونه در مقابل جوخه ی اعدام می گذاشتید؟
یادتان هست تا شبی ٣٨۰ تیر خلاص شمردن زندانیان سیاسی را؟
یادتان هست گفته ی علمایتان را که دختران باکره به بهشت می روند؟
یادتان هست که شما مصمم بودید که دشمنانتان را از بهشت محروم کنید و به جهنم بفرستید؟ یادتان هست تجاوز به دختران جوان را برای برداشتن بکارت و محروم کردن از بهشت؟
یادتان هست که اعدام دختران مبارز چپ جوان را یک ساعت پس از تجاوز برادران شما انجام می شد؟
یادتان هست رفتن به درب منزل اعدامی و تحویل دادن ساک زندانی را؟
یادتان هست که خانواده ها از دیدن ساک عزیزشان چگونه در هم می شکستند؟
یادتان هست بردن جعبه ی شیرینی و پنجاه تومان پول به درب خانه ی دختران چپ اعدام شده را؟ یادتان هست به مادران داغ دیده شرینی ازدواج دختر اعدامی را می دادید و پنچاه تومان مهریه دختر اعدام شده را کف دست مادری می گذاشتید که دستش همچون مردگان خشک شده بود؟
یادتان هست؟ 


نکند فراموش کرده اید این جنایتهای غیرانسانی را؟
این تجاوزها را؟
این اعدام ها را؟
می خواهید کمکتان کنم تابه یاد آورید؟ فقط در عرض یک سال بین سالهای ۱٣۶۲ تا ۱٣۶٣ که شما در مقام نخست وزیر عضو شورای انقلاب فرهنگی بودید، بسیاری از دانشجویان به اسم مخالف نظام به جوخه های مرگ سپرده شدند.

اسامی آنها را شاید به یاد نداشته باشید اما امضاهای ننگین خودتان را چطور؟ آقای نخست وزیر وقت و عضو شورای انقلاب فرهنگی اگر فراموش کرده اید من و رفقای من همه چیز را به یاد شما خواهیم آورد. 

بیایید با هم به سالهای پس از انقلاب برویم به سال ۵۹، به دهه ی شصت! بیایید اول سری به زندانها بزنیم. آنجا که سربازان گمنام آقا امام زمان همچون دژخیمانی در گوشت سوخته ی آدمی پویایی رازی سر به مهر بودند، آنجا که مبارزان چپ را از پا به پنکه های سقفی آویزان می کردید و می تاباندید، آنجا که شلاقهای تعزیر شما گوشت را از کف پای مبارزان چپگرا می کند و صدای کشیده شدن استخوان پاشنه ی پای آنها بر موزائیکهای کف بازداشتگاه ها و زندانها، گوشت از تن 

هر بیننده و شنونده ای می ریخت. یادت هست مهندس موسوی؟
یادت هست پاهایی را که از شدت شکنجه به اندازه ی بالش زیر سر شبهای قدرتت آماسیده بود و از چرک به تعفن کشیده بود؟ 
یادت هست ناخنهای کشیده شدن با گاز انبر را؟
لگد چکمه پوشانی را که استخوانهای زنان و دختران را در هم می شکست؟ 
یادت هست وزنه های آویزان شده از بیضه ی مردان را؟
یادت هست حرم و گند نفس گرم وجود مذکرتان را در پشت گوش زنان مبازر ما را؟ 
چشمانت را خوب باز کن. اینجا دیگر هواداران چشم و گوش بسته ات نیستند که برایت کف بزنند و هورا بکشند. اینجا دهه ی شصت است. اینجا وادی حقیقت های ابدیست. می بینی؟ 


مثل آب 
مثل آب خوردنی 
می زنند سر بلندترین سر زمانه را به دار 
می پراکنند 
مهربانترین دل زمین داغ را به سرب
 

بیا تا نشانت دهم موسوی؟
با تو هستم فرزند خلف استداد. می بینی طنابهای دار را؟
می بینی تیرک های اعدام را؟
می بینی جوخه های مرگ را؟
می بینی سینه ی ستبر پیشینیان مرا که همچون آسمانی است برای ستارگان سرخِ خونین؟ 

گوشهایت را خوب باز کن. می شنوی سرود قهرمانان را در مسیر رفتن تا تیرک اعدام و طناب دار؟ گوشهایت را خوب باز کن شیطان تطهیر شده. این صدای جوانه زندن امید است از سینه ی ققنوس های چپ گرا. این صدا بشارت آزادی و عدالت است در دل نیمه شبی سیاه. 

موسوی اینان پیشگامان بهارند. می شنوی سرودشان را؟
می شنوی غرش رعد آسای صدایشان را در گوش تاریخ؟
می خواهی به یادت بیاورم؟ می خواهی برایت بخوانم؟ 


سر اومد زمستون 
شکفته بهارون 
گل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزون 
گل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزون 
کوه ها لاله زارن 
لاله ها بیدارن 
تو کوه ها دارن گل گل گل آفتابو می کارن 
تو کوه ها دارن گل گل گل آفتابو می کارن 
توی کوهستون 
دلش بیداره 
تفنگ و گل و گندم داره میاره 
توی سینه اش جان جان جان 
توی سینه اش جان جان جان 
یه جنگل ستاره داره جان جان 
یه جنگل ستاره داره جان جان 
*** 
لبش خنده ی نور 
دلش شعله ی شور 
صداش چشمه و یادش آهوی جنگل دور 
صداش چشمه و یادش آهوی جنگل دور 
توی کوهستون 
دلش بیداره 
تفنگ و گل و گندم داره میاره 
توی سینه اش جان جان جان 
توی سینه اش جان جان جان 
یه جنگل ستاره داره جان جان
 

موسوی صدای مهاجم و بی کرانه ی برادر بیژن جزنی _ تئوریسین بی بدیل چریکهای فدایی خلق _ را می شنوی؟ صدای گرم و پر صلابت داوود جزنی و زمزمه ی بی رمق شکنجه شدگان در بند را می شنوی؟ موسوی این سرود دزدیدنی نیست. این کلاه به سر تو گشاد است. تو همان بهتر که لباس اصلاح طلبی که پیشکشت کرده اند را بر تن کنی. دستان خونینت یارای نگاه داشتن خورشید را ندارد. شاید حامیان امروزت فراموش کرده باشند یا خود را به فراموشی زده باشند اما بدان که ما نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم. 

دژخیم دیروز و منجی امروز، بنیادگرای دیروز و اصلاح طلب امروز! 
بدان که ما شاخه های افراشته ی درخت کهنی هستیم که که تو و یارانت گمان می بردید که آن را به آتش کینه و نادانی خشکانده اید. بدان و به یارانت نیز بگو که کشته شدگان دیروز سر از گورهای بی نشان خود بیرون آورده اند. بدان که گورهای بی نام و نشان در وجب به وجب خاک ایران دهان باز کرده اند و از آنان آتش زبانه می کشد. 

اینک بترسید از ما 
که ما 
با سپاه رفتگان آمده ایم 
با جوش و خون شهیدان 
آری بترسید از ما 
که ما 
با نیروی مرگ 
به جنگ شما باز آمده ایم. 

بدانید و فراموش نکنید ما وارثان نسلی هستیم که 
گلوله ها را 
با قلبهایشان هدف بودند 
و زندانها را از جوانیشان انباشتند 
سرود و سپیده را گلگون کردند 
و راه آزادی را 
سخت جانانه به سینه پیمودند 
و باز 
گلهای یاس در دهانشان می شکفت 
که خندان بودند. 
ما هجمه ی امروزتان را به نیابت از کشته شدگان دیروز خود جواب آتشین خواهیم داد. 

درود به تمام جانباخته گان کمونیست. 
درود به تمامی چریکهای جان بر کف. 
درود بر همه ی ستارگان شبهای ظلمت ایران 



بیژن کرامتی 
19bahman1349@gmail.com 


۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۱, دوشنبه

دستاورد های سلسله آخوندیان

این مطلب را بخوانید ببینید انصافا درسته، حالا بازم برید رای بدید. واقعا محتویات سطل آشغال همه آشغال هستن. حالا چه پوست موزباشه چه پوست خربزه. فی الحقیقه چه فرقی بین احمدی نژاذ با مش میر حسین یا خاتمی یا کروبی هست!
هیچ، به اون خدایی که شما قبول دارید و من قبول ندارم، هیچ فرقی بین دو آشغال نیست. 

اعدام ،شلاق زدن،سنگسار ،و بريدن دست و پا در ملا عام -
. کشتار دست جمعي‌ زندانيان سياسي -
. سو قصد و کشتار مخالفان سياسي‌ در خارج از کشور -
. قتل هاي زنجيره اي سياسي‌ در ايران -
. ترويج زندانهاي کشور با گنجايش هزاران زنداني -
. ايجاد خفقان سياسي -
. ترويج تروريسم بين المللي و داخلي -
. زير پا گذاردن حقوق بشر در هر مورد -
. سلب آزادي هاي فردي -
. آباداني‌ گورستانهاي کشور -
. کشتن و زنداني‌ کردن روزنامه نگاران -
. پايمال کردن حقوق زنان -
. سانسور و بستن جرايد -
. آواره کردن بيش از ۵ مليون ايراني در جهان -
. ظلم به اقليت هاي مذهبي -
. فيلتر گذاري بر اينترنت -
. اختلال در پخش برنامهاي راديو و تلوزيون هاي ماهواريي -
. دزدي اموال ايران توسط ملايان و انتقال آن به خارج از کشور -
. از بين بردن اقتصاد ايران -
. ازدياد فقر در ايران -
. ايجاد تورم شديد اقتصادي در ايران -
. بي‌ ارزش کردن ريال -
. ازدياد بيکاري -
. افزايش سرقت و جنايت از فرط فقر -
. ترويج فساد، فحشا، و اعتياد -
. ايجاد بحران مسکن در ايران -
. سو تغذيه، کاهش رشد، و افزايش افسردگي‌ در نوباوگان ايران -
. بحران وضعيت بهداشتي‌ و بهزيستي‌ در ايران -
. هتک حيثيت ايران در عرصه جهاني -
. اشغال سفارت آمريکا و گروگان گرفتن اعضاي سفارت به مدت ۴۴۴ روز -
. درگيري با کشورهاي همسايه -
. جنگ ايران و عراق. مليونها کشته ، زخمي‌، معلول، و بي‌ خانمان محصول آن -
. طرفداري از صدام حسين در جنگ عراق با آمريکا -
. دامن زدن به اختلافات منطقه اي خاور ميانه -. قرار دادن ايران در محاصره اقتصادي -
. توليد سلاح هاي کشتار جعمي -
. بر تاراج دادن حق قانوني‌ ايران در درياي خزر -
. تخريب صنايع هواپيمايي‌ کشور در اثر تحريم اقتصادي و سياسي‌ ضد ايران -
. از بين بردن صنايع ايران -
. عقب ماندن ايران از سطح تکنولوژي جهاني -
. بحران وضعيت آلودگي‌ هوا و محيط زيست -
. از بين بردن کشاورزي ايران -
. از بين بردن هنرهاي زيبا، تاتر، سينما و موسيقي‌ در ايران -
. ترويج قشري گرائي و ارتجاع -
. بستن دانشگاه هاي ايران براي انقلاب فرهنگي‌ بمدت ۳ سال -
. حمله به محيط دانشگاه، کشتار و سرکوبي دانشجويان -
. زيرپاگذاشتن قانون اساسي‌ جمهوري اسلامي -
. استخدام اراذل و اوباش حزب الهي‌ و بسيجي براي سرکوبي‌ ملت -
. واردات و فروختن قاچاق بمنظور درامد بيشتر براي عناصر رژيم -
. فروختن زنان ايران در شيخ نشينهاي خليج فارس -

۱۳۸۸ اردیبهشت ۲, چهارشنبه

مریم باکره به گواه تاریخ !


بسیاری از پیروان مسیح در سراسر دنیا معتقد هستند که مریم باکره بوده و مسیح نطفه خدا هست و به این دلیل او را پسر خدا، روح القدس و ... مینامند.
به راستی چه سندی هست بر اثبات باکرگی مریم؟
کما اینکه در بسیاری از سند های تاریخی بر این نکته اشاره شده است، ولی هیچ گاه گواهی بر این مدعا ارایه نشده است (تاریخ از این قبیل شایعات و موهومات بسیار داشته است ، کما اینکه بعد از فتح ایران توسط دشمنان  بسیاری از مردم ایران صورت امام خمینی گجستک را در ماه دیده بودند غافل از اینکه فضا نوردان در ماه ریده بودند ! ).از طرفی پیروان دین یهود بر این عقیده هستند که مریم باکره نبوده است.
برای اثبات مدعی باید دلیلی یا شاهدی ذکر شود. شاید این یک شایعه بوده یا چیزی شبیه به یک کلاغ چهل کلاغ !
آیا تا بحال با خود اندیشیدیم که چه کسی به استناد چه مدرکی این حرف را زده و اساسا چرا این حرف را زده ؟
پاسخ به این سوال میتواند بسیاری معادلات را دچار تنش بکند و حتی آغاز گر مبحث دیگری باشد که آیا مسیح حیات عنصری داشته یا صرفا حاصل خیال پردازی تعدادی یهودی ناراضی بوده است؟

۱۳۸۸ فروردین ۳۰, یکشنبه

روز ارتش بر تمام مستضعفان ایران مبارک!


29 فروردین روز ارتش بود و من اتفاقی داشتم از کانال یک نگاه میکردم این مراسم دشمن شکن رو.
نکات خیلی جالبی بود از جاکش های ارتشی تا فاطی کماندو های جنده، همه و همه با نطم و ترتیب از جلوی جایگاه ریاست جمهوری رد میشدن و ادای احترام میکردن.از همه چی باحال تر شعار هایی بود که میدادن و صد البته مجری برنامه بو که کس شر تلاوت میکرد!
بعد از چندین سال دوباره این شعر رو شنیدم (ای ایران ای مرز پر گهر .....) یه نکته جالب دیگه این بود که خواهران جنده ( خواهران زینب) که رژه میرفتن این سرود رو میخوندن ( علی ای همای رحمت       خامنه ای تو چه آیتی خدا را !) بابا خامنه ای این وسط چی کارس این بدبخت آلت خدا هم نیست جه برسه به غایت !
مجری با صدای رسا و مقتدر داشت اعلام میکرد که "تعمییر بیش از 400 دستگاه بالگرد برگی دیگر از افتخارات مه
ندسان ارتش هست" بابا آخه مادرت خوب ، تعمییر یه ماشین که 100 سال از عمرش گذشته که افتخاری نداره. هر وقت یه بالگرد ساختی بیا بگو منم بازی.
بالاخره به این جا رسید که واحد های محمول چند تا از موشک ها رو آوردن < صاعقه ، قادر ، رعد و ....> که اینها ساخت داخل بود.
دوباره این سوال در ذهنم اومد که آیا اینا با این موشک های دور برد با قابلیت حمل کلاهک های هسته ای واقعا دنبال انرژی تخمی (هسته ای ) هستن؟

۱۳۸۸ فروردین ۲۷, پنجشنبه

برخورد سنگين مي کنيم

برخورد سنگين مي کنيم ،
شما بر خورد سنگین بکنید، ما هم با بر خورد سنگین شما را میکنیم

"وزيراطلاعات روز گذشته ضمن تائيد احضار و تذکر به مديران برخي از سايت هاي اينترنتي، در هشداري به ‏وب نگاران، وبلاگ نويسان و دارندگان موبايل گفت: "وزارت اطلاعات اوضاع انتخاباتي را در فضاي سايت ها ‏و پيامكها به خوبي در رصد خود دارد و با جريان هاي تخريبي به شدت برخورد مي كند."‏


جون حاجی نکن این کارو!!! به ما وبلاگ نویس های بیچاره رحم کنید.ما دیگه راهی نداریم به جز نوشتن تو این اینتیرنت بی صاحاب.
حاجی هر خری ندونه خودت بهتر میدونی که ما وبلاگ نویسان از خدا بی خبر داریم از آمریکا و اسراییل پول میگیریم که علیه نظام مقدس بنویسیم. حاجی باور کن ما دستمون به چشم ... نه !! چشممون به دست این جنایت کاران شرق و غرب هست که سر هر ماه یه چک از آمریکا و اسراییل بگیریم. حاجی به امام زمان زندگی ما خیلی سخته، فکرشو بکن ما تو خونه نشستیم یهو یکی در میزنه، میپرسیم کی استه، میگه من یه چک از آمریکا برات آوردم. حالا خودتو بزار جای ما، باید در به در دنبال یک بانک ملی بگردیم که این چک های آمریکا و اسراییل رو برامون نقد کنه.
حاجی جون توبه. اجازه بده از همین وبلاگ من توبه کنم، من از غرب پول میگرفتم که بر ضد شما و نظام اسلامی و محمد و امام زمان و اینا بنویسم. حاجی باور کن ما فریب خوردیم ، من اگه میدونستم که یه روز وبلاگ نویس میشم هیچ وقت به ایننتیرنت دست نمیزدم!


ولی کلا حاجی خیلی میخوامت
خیلی میخوامت 
به امام زمان دوست دارم ببینمت
برای دیدن تو لحظه شماری میکنم
روز دیدن شما بهترین روز زندگی من خواهد بود


روزی که شما به دست جوانان ایران ( ما وبلاگ نویس ها و قلم به دستان مزدور، دانشجوها و بقیه مردم ایران) سرنگون خواهید شد.
آخه تا کی واقعا تا کی میخوایید با ترسوندن و شکنجه و اعدام حکومت کنید، حاجی جون بیا هرچی وبلاگ جلو دستت میاد رو بزن نابود کن....... خوب به درک اصلا به کون لقت دوباره ، سه باره، صد باره میسازیم، تا کور شود هر آن که نتوان دیدن!
شما اسلامیون احمق تر و پفیوز تر آنی هستید که بخواهید به ما جوانان آریایی بگید چه کاری باید بکنیم و چه کاری نباید بکنیم، سر نگونی شما نزدیک است. 

۱۳۸۸ فروردین ۲۵, سه‌شنبه

بابا خرعلی گلی به جمالت


این آقای دکتر خیلی جالب مینویسه (البته  خوب معصوم که نیست گاهی کس شر هم مینویسه) توصیه میکنم حتما یه سر به سایتش بزنید ببینید دنیا دست کیه.
مقاله پایین از سایت ایشون نقل قول شده:

روانشناسی احمدی نژاد


مقالات و نامه ها
سه شنبه, 07 آبان 1387 ساعت 23:30
بسم الله الرحمن الرحيم
آنچه مرا وادار به تحقيق در موضوع روانشناسي يک مسؤول کرد، سخن بسياري از روانشناسان و روانپزشکان مبني بر وجود برخي نشانه ها و علائم اختلالات شخصيت بود و نيز نقل قولي از استاد فرزانه و دانشمند، رئيس فرهنگستان علوم پزشکي، وزير سابق بهداشت و رئيس کل سابق نظام پزشکي بود که به وزير بهداشت توصيه فرموده بودند که يک مشاوره رواني ترتيب دهيد . قطعاً اين توصيه حکيمانه پزشکي در راستاي ضرورت مشاوره رواني براي همه مسؤولين است و طرفين اين نقل قول مي توانند به مصلحت زمان آن را انکار، تأييد و يا سکوت کنند! اما هر سه وضعيت چيزي را تغيير نمي دهد و ما معتقديم که مشاوره رواني ضروري است.
فلذا در ذيل به عنوان مشاوره رواني يا روانشناسي يک مسؤول، به گزيده اي از منابع و مراجع معتبر روانپزشکي دنيا که رفرنس اصلي روانپزشکي است عيناً ذکر مي شود، و تطبيق علائم و نشانه هاي ذکر شده در متن کتاب اصلي، با اطرافيان و مردم است.
نگارنده ناچار است پس از اين مقدمه از اصلي ترين منابع روانپزشکي دنيا، به منظور اثبات نظرات خويش مدد جويد. امروز در سراسر دنيا اختلالات رواني بر اساس دو مرجع اصلي يعني « دهمين تجديدنظر طبقه بندي بين المللي و آماري بيماري ها و مشکلات بهداشتي وابسته (ICD-10) » و نيز« کتابچه تشخيصي و آماري اختلالات رواني (DSM-IV-TR) » تشخيص داده مي شوند. بر اساس اين دو منبع علمي، اختلالات شخصيت به عنوان يکي از عمده ترين اختلالات رواني، عبارت از تجارب ذهني و رفتاري پا بر جا و مداوم که بر معيارهاي فرهنگي منطبق نمي باشد و بر افکار ، احساسات و رفتار شخص نفوذي غير قابل انعطاف دارد . شروع آن از نوجواني يا جواني است و در طول زمان بي تغيير باقي مي ماند و موجبات رنج وعذاب درون ذهني فرد و اختلال چشمگير روابط بين فردي و عملکرد اجتماعي فرد را فراهم مي آورد؛ بر همين اساس اين اختلالات به 12 دسته تقسيم می شوند ( اختلالات شخصيتي در حدود 20-10 درصد افراد جامعه شایع مي باشد). از نقطه نظر روانکاوي، علت ايجاد اين دسته از اختلالات، توقف و تثبيت رواني فرد در يکي از مراحل چند گانه رشد رواني در سال هاي ابتدايي زندگي فرد است و بطور خلاصه، اين افراد براي کاهش اضطراب ناشي از خودکم بيني به ميزان گسترده، از انواع مکانيسم هاي دفاعي ناکارآمد همچون خيال پردازي ، تجزيه ، برون فکني ، پرخاشگري ، همانندسازي برون فکنانه و ساير مکانيسم هاي دفاعي سود مي برند.
متأسفانه مبتلايان به اختلالات شخصيت به مراتب بيش از سايرين مستعد ساير اختلالات رواني مي باشند. به علاوه ابتلاي يک فرد به چندين اختلال شخصيتِ مجزا، موضوع شايعي است و آنچه موضوع را بغرنج تر مي سازد، ناتواني علم روانپزشکي و روانشناسي در درمان اين دسته از بيماران است.
حتماً تا کنون با فردي مواجه شده ايد که اگر در يک مهماني، ضيافت و يا سمينار در مرکز توجه قرار نداشته باشد، دچار رنج و مشقت فراوان مي شود و از آنجا که معمولاً فاقد هر نوع شايستگي جسمي، فردي و اجتماعي در خور تحسين است، براي جلب توجه سايرين، در تعاملش با ديگران از روش هاي اغواگرانه همچون لبخندهاي ساختگي و بي مورد و جملاتي با بار احساسي سطحي به طور مبالغه آميزي سود مي برد. بر اساس DSM-IV-TR و همچنين ICD-10 اين افراد حتي در برخوردهاي رسمي و سياسي به طرز نامناسبي خودماني رفتار مي کنند، اينها تشنه سيري ناپذير توجه اند و براي به دست آوردن نظرها و آراي ديگران از هر فرصتي سود مي جويند، حتي اگر به قيمت نابودي منافع درازمدت خود يا افرادي باشد که مسؤوليت آنها با وي است. تصميمات بحث انگيز و پيشنهادات احمقانه در موضوعات مختلف، در يک نقطه با هم تلاقي مي يابند و آن جستجوي شنوندگان در احوالات کسي است که اين اظهارات را ايراد نموده است! اين افراد معمولاً کلامشان عاري از جزئيات و مستندات معتبر مي باشد و به طور افراطي بر حدس و گمان و انديشه هاي پوشالي و کودکانه استوار است، اين افراد هرچند خيالباف و دروغگو هستند، در عين حال به شدت ساده لوح مي باشند و به راحتي تحت تأثير قرار گرفته و فريب مي خورند.از ويژگي هاي ديگر اين افراد از دست دادن حس واقعيت سنجي در مواقعي است که تحت فشار رواني قرار مي گيرند. به عنوان مثال اين اشخاص به علت حس خودکم بيني نافذي که بر آنها حاکم است اگر براي نخستين بار به محفلي بسيار پرشکوه و رسمي پا بگذارند (تا چه رسد به سخنراني)، دچار استرس شديدي مي شوند تا حدي که براي مدت کوتاهي ممکن است دچار حالت هايي نظير شخصيت زدايي يا واقعيت زدودگي شوند. در اين حالت، خود و جهان اطراف خود را به طور واقعي درک نمي کنند و گويي در رويا به سر مي برند و به صورت گذرا دچار توهمات شنوايي يا بينايي مي شوند؛ مثلاً در اطراف خود هاله اي نور احساس مي کنند. خوشبختانه اين تجربيات با تکرار حضور در اين مجامع بر طرف مي شود. بر اساس مراجع، چنين فردي مبتلا به اختلال شخصيت نمايشي (هيستريونيک) مي باشد.
چنين بيماري، معمولاً در معرض خطر ابتلا به اختلال شخصيت ديگري به نام اختلال شخصيت خودشيفته (نارسيسيستيک) مي باشد. فرد مبتلا به اختلال اخير دچار يک احساس خود بزرگ بيني فوق العاده است ولي آنچه جالب توجه است اين موضوع است که چون اختلال شخصيت نمايشي، فرد خود شيفته در درون خويش از احساس حقارت و خود کم بيني رنج مي برد و بر اساس واکنشي ناخودآگاه خود را در نقطه مقابل آنچه واقعاً تصور مي کند نشان مي دهد؛ کلام و گفتار فرد خود شيفته همواره به طور محسوسي حول اهميت فردي شخص وي دور مي زند. او خود را فردي استثنايي مي پندارد و همواره حوادث را طوري تفسير مي کند که به ديگران نيز اين باور را القاء نمايد؛ ولي در اين راه آنچنان افراط مي کند که گاه تا حد زيادي سخنانش مسخره و احمقانه به نظر مي رسد. او همواره مستقيماً و يا به طور غيرمستقيم اين گونه وانمود مي کند که هيچ کس پيش از او به خوبي و شايستگي او نبوده است . او نيازمند اين است که به شکل افراطي تحسين شود و براي ارضاء اين نياز اگر بتواند با هزينه هاي بسيار به اقداماتي بيهوده و سفرهايي پرخرج مبادرت مي ورزد تا هر چه بيشتر امکان ابراز و تماشاي اين تحسين ها فراهم گردد .هيچ چيز به اندازه يک انتقاد او را برآشفته نمي سازد و معمولاً به شکلی زننده، مخالفين و منتقدين خود را تحقير و تخريب مي کند (منتقدین دولت نهم،اونهایی که به اندازه یه بزغاله نمیفهمن!). آنچه عمده مشغوليت ذهني او را تشکيل مي دهد چيزي جز محبوب بودن تا حد دست نيافتني و عهده دار بودن مسؤوليت هاي مهم و استثنايي نيست. او خود را يک قهرمان مي پندارد و اساساً نمايش بسيار بچه گانه اي از تواضع دارد. در عين حال هيچگاه اشتباه نکرده و نمي کند و در بدترين شرايط و وضعيت از اعمال، تصميمات و مهم تر از همه از شخص خودش دفاع مي کند. او دارای شخصيتي چاپلوس پرور است، و به تدريج همه دوستان دلسوز و حقيقي خود را از دست مي دهد. با کمال تأسف اين اختلال از صعب العلاج ترين اختلالات رواني است.
آنچه بيان شد، نوشتاري بود بر مبناي دو مرجع اصلي روانپزشکي دنيا (به نام های ICD-10 و DSM-IV-TR) در شرح يک اختلال شخصيت که از جمله مهم ترين اختلالات رواني است و بيان علائم و نشانه هاي آن، بديهي است اکثر بيماران از پذيرش اين اختلالات طفره مي روند، روانپزشکان در بسياري از موارد از اطرافيان مدد مي جويند، و اينک اين شما و تطبيق نشانه هاي بيماري با بيمار؛ نکند روزي وارث يک سرزمين سوخته شويم و آيندگان در روانشناسي رجال سياسي ما کتاب بنگارند، همانگونه که کتاب روانشناسي رضاشاه و روانشناسي محمدرضاشاه منتشر شد.
وما علينا الا البلاغ / دکتر مهدی خزعلی

۱۳۸۸ فروردین ۲۰, پنجشنبه

واسه خنده ...

اینو اتفاقی تو یه سایت سرگرمی دیدم.

دیگه حالا به اسمهای ما هم گیر میدین؟
اینم لینکش : http://failblog.org/2009/04/07/first-name-fail

سرود هسته ای

هی ما میریم سر کار و زندگیمون، نمیخواییم بشینیم وبلاگ بنویسیم ........ نمیذارن آقا !!! تقصیر خودشونه به من چه.
این مطلب پایین رو بخونید و دقت کنید چی گفته، به به :
اولين سرود «جشن هسته‌اي» توليد شد
نيافر ادامه داد: اين اشعار اميد، صلابت، عرق ملي و افتخار به وطن را در روحيه مردم ايراني زمزمه مي‌كند و از ويژگي آن مي‌توان به اينكه در ساخت آن از هيچ گونه سازي استفاده نشده، اشاره كرد.
كد خبر: ۴۲۷۳۶تاريخ انتشار: ۱۲:۴۷ - ۱۹ فروردين ۱۳۸۸تعداد بازديد: ۲۲۰۲
به مناسبت روز ملي فناوري هسته‌اي اولين سرودها با مضمون جشن هسته‌اي در قالب لوح فشرده «صبح اميد» در اداره كل نغمات آييني منتشر شد.

به گزارش خبرگزاري فارس، عليرضا نيافر مدير روابط عمومي اداره كل نغمات آئين و راديو نوا با اعلام اين خبر اظهار داشت: اين اولين سرود جشن هسته‌اي است كه اشعار آن به سفارش كميته شعر اين شبكه راديويي تهيه و توسط گروه‌هاي هم‌خواني طوبي، محراب و ذوالفقار اجرا و براي پخش به كليه شبكه‌هاي راديويي، تلويزيوني و مراكز صدا و سيما در استان‌ها ارسال شده است.

نيافر ادامه داد: اين اشعار اميد، صلابت، عرق ملي و افتخار به وطن را در روحيه مردم ايراني زمزمه مي‌كند و از ويژگي آن مي‌توان به اينكه در ساخت آن از هيچ گونه سازي استفاده نشده، اشاره كرد.

نيافر تصريح كرد:تمامي قطعات به صورت هم خواني است، فقط در قطعه (باسلو )تك خواني بيشتر نمود دارد و به‌طور هم زمان به مناسبت روز جشن هسته‌اي از شبكه‌هاي صدا و سيما پخش خواهد شد.

از آنجایی که ساز در اسلام حرام هست و احتیاط واجب عدم استفاده از این قبیل وسایل لهو و لعب هست، دوستان عزیز و متعهد ما در مرکز نغمات آیینی این سرود رو با گوز نواختن که خلاصه حال هم بدهد.
بی صبرانه منتظرم ببینم این سرود هسته ای چی هست.
فکرشو بکننین از این به بعد تو عروسی ها، پارتی ها، مهمونی ها همه با هم سرود هسته ای میخونن و دور هم حالشو میبرن.
چند بیت از این سرود را من در بازار سیاه به قیمت خیلی گزافی خریدم که در وبلاگ قرار بدم.در پایین یه کوچولوشو مینویسم:
(اسلام لبه بومه 
سد علی کارش تمومه
نظام تنگ غروبه 
لب مرقد شلوغه) *2
.
.
.
.
.
( با ریتم تند و خفن)  هسته ها همه بالا    بلرزون دستگاه و یاللا ( دستگاه منظور سانتریفیوژ هست)





۱۳۸۸ فروردین ۱۸, سه‌شنبه

خبر فوری

بسم الله قاصم الجبارین

در پی ممنوعیت انشار مجلات فخیمیهء "پلی بوی" در ایران، جوانان با غیرت-رشید و انقلابی ایران میتوانند زین پس با "توضیح المسایل " اثر حضرت امام ویا رسالهء مجللهء " حلیة المتقین " اثر دانشمند گرانمایه اسلام حضرت آلت الله علامه محمد باقر مجلسی، اعمال پسندیدهء استمناء ( یا همان کف دستی) را بجا بیاورند.

والسلام العلیکم و رحمت الله و اینا
رهبر معظم و کیر انقلاب اسلامی، حضرت آلت الله سد علی خامنه ای 

۱۳۸۸ فروردین ۱۰, دوشنبه

خمینی، ناپولین ، گوسفند، مردم انقلابی


به نظر من یکی از جاودانه ترین داستان های دنیا، بی شک مزرعهء حیوانات هست.تا حالا چندین بار کتابش رو خوندم و امروز برای اولین بار فیلمش رو دیدم.واقعا که یه شاهکاره !
هر دفعه که سر و کارم به این کتاب می افته خیلی ذهن منو مشغول به خودش میکنه. چطور یه انقلابی به وجود میاد، این انقلاب چه آرمان ها و اهدافی داره، نقش گوسفندها در باور پذیر کردن دروغ ها و نادرستی ها، نحوهء ادارهء یک حکومت دیکتاتوری و فاشیستی،ساختن مقبره و یادبود و استفادهء زیاد از پرچم ساختگی، تغییر سرود ملی، تحریک احساسات انقلابی مردم، حماقت و سادگی مردم، ساخت و پاخت های پشت پرده، جیره بندی یه غذای روزانه مردم و خرج های کلان عیش و نوش های غیر قانونی در دستگاه حاکمیت و هزار تا چیز دیگه که هر کدام خیلی داستان داره.
 دوباره یاد ایران خودمون افتادم که چطور یک حروم زاده ای مثل خمینی با وعده و وعید های ریا کارانش مردم رو خر کرد و گوسفند های ایرانی همه رفتن تو خیابان ها شعار دادن مرگ بر ..... ، کاملا مثل وضع الان ایران سرود ملی ما تغییر کرد توی دانشگاه شهید چال کردن، با عراق جنگ کردیم، آمریکا و انگلیس و اسراییل و بقیه کشور ها رو به عنوان دشمن به ما معرفی کردن، نوشیدن الکل غیر قانونی شد ولی با قیمت آزاد میتونی تحویل درب منزل بگیری!، مخالفان اعدام شدن، برای هر گند و کثافت کاری یه دلیل درست کردن، قوانین و ارزش های ما رو تغییر دادن، کارگر های ما از جونشون مایه گذاشتن تا ایران مستقل و آزاد باشه ولی به جای بیمه و خدمات درمانی سرکوب بهشون تقدیم کردن، هر صدای آزادی رو خفه کردن، با زبان آرپی جی و فشنگ با نویسندگان ما صحبت کردن، دانش جو های مخالف را یه دل سیر با چوب و چماق مهر ورزی کردن، دانشجو ها رو از آپارتمان هاشون به پایین پرت کردن فقط و فقط برای اینکه حال و هوای بچه ها عوض بشه و یه ذره هیجان تو زندگی داشته باشن!
اینم لینکش برای تماشای آنلاین:  http://joox.net/cat/2/id/13300

۱۳۸۷ اسفند ۲۷, سه‌شنبه

اسلام، عید،مطهری،چهارشنبه سوری

این است نظر علمای اسلام در رابطه با ما ایرانی ها و مراسم باستانی ایران.
باز برید دعای"مقلب القلوب " بخونید آخه ما مسلمون هستیم دیگه،( شکر خدا عقل هم نداریم ) !!!
به کوری چشم همهء آخوندها ، مسلمون ها و عرب ها  چهارشنبه سوری مبارک ، عید تون مبارک. 
بیایید امسال با هم تلاش کنیم که سال خیلی خوبی داشته باشیم بدون دین.
بیایید امسال فکر کنیم و تقلید نکنیم. بیایید تابوها رو بشکنیم و راجع به خدا فکر کنیم،بدون ترس و دلهره از آتش جهنم و این مزخرفاتی که از بچگی تو ذهن همهء ما فرو کردن.
از همه دعوت میکنم که یه خونه تکونی تو افکار و عقایدمون انجام بدیم.دین رو بریزیم تو سطل آشغال و با ذهن آزاد و رها انسان باشیم.

۱۳۸۷ اسفند ۲۶, دوشنبه

دعای تحویل سال

از این دیگه مزخرف تر و مضحک تر تو دنیا وجود نداره!
آخه یکی نیست بیاد بگه این " مقلب القلوب " و این چرندیات از کجا اومده.یعنی ممد آقا اون موقع حالیش بوده که سال نو چیه، عید نوروز چیه.
خیلی مسخره هست، به این میگن تهاجم فرهنگی ،به این میگن خر کردن مردم!!!!!
بابا آخه یه ذره انصاف هم چیز خوبی هست.ما که ایرانی هستیم چرا باید لحظه تحویل سال نو ایرانی ، بشینیم از این مزخرفات عربی بخونیم.
آخه از کی تا حالا عربها با ایرانی ها خوب بودن که تازه بخوان برای بزرگ ترین عید ایرانی دعا هم صادر بکنن.
تازه از طرف دیگه این مراسم خیلی کهن تر از این دین جفنگ هست.
بازم میل خودتونه برید امسال هم سر سال تحویل بشینید هی "مقلب القلوب " بخونید ببینید به کجا میرسید.ولی بعدش نگید که چرا روز و حال ما ایرانی ها اینطوریه.

از این دعای مسلمون ها مزخرف تر،چیزی هست که هموطنان بهایی موقع سال تحویل میخونن.(دلایل کاملا واضح و روشن هست. البته اگه لازم باشه بعدا بیشتر راجع به این مطلب خواهم نوشت.)

۱۳۸۷ اسفند ۷, چهارشنبه

حروم زاده!

تا حالا دقت کردید به این همه آدم روی زمین.اینهمه نژاد،این همه رنگ،این همه تفاوت!
قضیه خیلی ساده هست مگه در تمام کتب آسمانی خدا نگفته که انسان ها از نسل آدم و حوا هستند!
پس یعنی همه این حرفای خدا کشک،نه نمیشه که!
از یه طرف دیگه به قضیه نگاه کنیم،مگه آدم و حوا تنها انسان های روی زمین نبودند.
-خب چرا بودند،که چی؟
خب یعنی آدم و حوا بعد از جفت گیری صاحب یه تعدادی پسر و دختر شدند.
-نمیفهمم چی میگی، واضح تر بگو.
اونکه آره همه میدونن که تو نفهمی ! ولی باشه میگم،فرض کن تو با خواهرت ازدواج بکنی و بزنی خواهرت رو بچه دار کنی،اونوقت مگه خدا نگفته که این بچه حروم زاده میشه. یعنی اینهمه آدم که رو کره زمین وول میخورن همه از دم حروم زاده هستن!
بابا دست مریزاد این خدا هم که هر طور عشقش میکشه با این بندگانش رفتار میکنه.این که نشد شرط عدالت. 


پی نوشت: خدا جون با زبون خوش بهت میگم حیا کن و دست از سر این مردم بد بخت بردار،بزار زندگیشون رو بکنن دده  مگه آزار داری اینهمه آدم ها رو میزاری سر کار که ازشون سواستفاده بکنی.مخلص کلوم اینکه از ما گفتن بود خواهی پند گیر،خواهی ملال.

پی پی نوشت: کامنت های فحش دار و توهین دار در کمتر از 3 سوت پاک خواهد شد!

۱۳۸۷ بهمن ۱۲, شنبه

آن دو مرد و این دو پفیوز

بسم الله قاصم الجبارین

دیشب یه ویدیو دیدم که بر من واضح شد چرا به ترک ها میگن خر!
البته دلیل نمیشه که این نوع خریت فقط متعلق به ترک ها باشه.مثلا همین احمدی نژاد ترک نیست ولی خر هست.
لطفا در دفاع از خر نبودن ترک ها کامنت نذارید چون من خودم دیدم که این یارو چقدر خره تازه خودم یه مدتی هم تو ترکیه زندگی کردم.
جدیدا به این فکر میکردم که اگه آدم از زیر سنگ یا بوته یا یه همچین چیزایی بیرون اومده باشه خیلی پر افتخار تر از این هست که بگه من ایرانی هستم.(افسوس و اندوه ، اندوه و افسوس)
قدیم ها ایران یه ابهتی داشت،اسم رضا خان که می اومد حتی این ترک ها هم بهش احترام میذاشتن.نکته جالب اینه که نه رضا خان اهل دین بود نه مرحوم آتا ترک(از صمیم قلب این مرد رو دوست دارم)،بعد هرچی زیر ساخت درست و حسابی هست تو این دوتا مملکت مال همون دوران هست!
حالا این مردک تروریست و احمق (ارداغون، رو میفرمایم) چطور داره ترکیه رو به سمت سقوط میبره.این ترک ها هم اینقدر احمق هستن که حالیشون نیست داره چی میشه همینکه داره باد به
صورتشون میخوره فکر میکنن خیلی کیف میده.نه آقا شما دارید سقوط میکنید،با سیاست های اسلام گرایانه این حزب ارداغون شما هم دارید پس رفت میکنید مثل ایران!
بیچاره آتا ترک چقدر زور زد که این تخم به حروم ها رو آدم کنه .آخرش این شد.
راجع به اون محمود هم که دیگه نمیخوام بنویسم،مردک خر فقط وایساده ببینه کجا، کی به اسراییل گیر میده اونم بره خایه مالی.خوب آدم حرصش میگیره دیگه وقتی میبینه اینهمه فقر و بد بختی تو ایران هست بعد اینهمه پول و اسلحه فرستاده میشه برا این حماس خار و خاشاک.

والسلام علیکم


۱۳۸۷ بهمن ۴, جمعه

خیلی بد


طفلکی رییس جمهور ما، اینقدر سرش شلوغه که هر چی قول میده یادش میره. همه رییس جمهورای ایران همین مشکل حافظه رو داشتن. من مطمئنم رییس جمهور بعدی هم به مراتب حافظه اش خیلی ضعیفتر از قبلی هاست.


۱۳۸۷ بهمن ۲, چهارشنبه

جمله ای پر معنا


کنجکاوی، همان نافرمانی است در ناب ترین شکل خودش.


جمله ای از ولادیمیر ولادیمیرویچ ناباکوف نویسنده رمان، داستان کوتاه، مترجم و منتقد چندزبانه روسی-آمریکایی.

دعای فرج

تا حالا دقت کردی نمیشه برا (فرج ) آقا امام زمان دعا خوند ؟
چونکه آقا امام زمان اصلا (فرج) نداره !
ولی فکر میکنم برا (آلت ) آقا امام زمان بشه یه چیزایی خوند.
وایسا 
شاید اینهمه وقت ما رو گول زدن ؟ از کجا معلوم که (آغا) امام زمان درست نباشه؟
اصلا حالا که اینجوریه یه گروه متخصص باید برن تو چاه از نزدیک بهش دست بزنن ،ولی باید تعهد بدن که باهاش بازی نکنن!
فکر میکنم که بهتره از متخصصین حوزه علمیه باشن که خلاصه اونا وارد ترن.

لذا تا اطلاع ثانوی برا فرج خانوم فاطمه زهرا دعا میخونیم تا ببینیم تکلیفمون با این ( آقا یا آغا ) امام زمان چی میشه.

حزب فقط حزب علی رهبر فقط سید علی





الکی نیست که ،این اسلام عزیز سرشار از صلح و دوستی و پیام محبت هست! آقا شما حالیت نیست،چشم بصیرت میخواد شما هم که کور.
انرژی هسته ای هم حق مسلم ماست،عمرا هم برا مقاصد غیر صلح آمیز نمی خواهیم استفاده کنیم.
حالا به فرض یه بمب اتمی هم بزنیم تو اسراییل یا مثلا تو همین آمریکا، این که غیر صلح آمیز نیست.اینا اصلا باید بمیرن!!!
هسته ای صلح آمیز یعنی اینکه تو کشور های اسلامیه دوست استفاده نکنیم [آخه بدبختی این کشور های اسلامی هم که دوست نیستن،به قول بسیجی های جان در ته (حزب فقط حزب علی          رهبر فقط سید علی)]مثل  ؟ ؟ ؟ نمیدونم حالا ...........آهان مثل ونزوئلا 
ولی طبق شرع نوین اسلام  ممالک کفار  چون به حکومت اسلامی خراج نمیدن باید از بین بروند تا درس عبرتی باشد برای دیگران.
به امید نابودی هر چه سریع تر این مسلمین.


 پی نوشت:به امید نابودی هر چه سریع تر این مسلمین.---->منظورم همون استکبار جهانی و کفار و اینجور چیزا بود کلمه مسلمین تنها یک اشتباه تایپی هست که بدین وسیله اصلاح میگردد.


۱۳۸۷ دی ۳۰, دوشنبه

محترم !!!

دیروز به سرم زد ببینم تو این چت رومهای فارسی چه خبره. توی روم نوشتم " یه آقای محترم پی ام بده."


بعد از چند ثانیه با این تصویر مواجه شدم.


۱۳۸۷ دی ۲۹, یکشنبه

نان

http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1387/10/29/22850_236.jpg

نویسنده این وبلاگ تحلیل جالبی راجع به افزایش قیمت نان کرده. خودتون ببینین.

۱۳۸۷ دی ۲۸, شنبه

اطلاعیه مطبوعاتی



در طی سی ماه گذشته همواره یکی از موارد اعتراض جامعه مدنی و مدافعان حقوق بشر، بازداشت و به اعدام محکوم شدن فرزاد کمانگر ، معلم ، فعال صنفی و مدافع حقوق بشر بوده است.

در این اعتراضات دهها سازمان مدافع حقوق بشر در سطح جهان ، اتحادیه های صنفی ، تشکلات کارگری ، فعالان سیاسی ، دانشجویی ، احزاب گوناگون ، نمایندگان مجلس و اقشار مختلف اجتماع با هزاران اعتراض نامه در سطح داخلی و بین المللی و یا  برگزاری تجمعات پرشور سنندج ، مهاباد ، کامیاران ، پاسارگاد ، تحصن و تجمعات مختلف خارج کشور حضور داشتند. مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران نیز همواره تلاش نمود در طی سی ماه گذشته در این اعتراضات حضوری جدی و موثر حسب وظیفه خود داشته باشد.

در حالی که شور و اعتراضات اقشار مختلف جامعه در اوج خود قرار داشت ، مسئولان امنیتی با ادعای بررسی مجدد پرونده و محکومیت این معلم که همواره مطلعان و وکیل مدافع ایشان بر مستند نبودن آن تاکید مینمودند در حدود شش ماه قبل ایشان را به همراه دو متهم دیگر پرونده به بند 209 زندان اوین منتقل نمودند و در حالی که فرزاد کمانگر از تمامی اتهامات اصلی پرونده در دادگاه تبرئه و نهایتاً به اتهام بدون سند عضویت در یک حزب خارجی که حتی در حوزه ایران نیز فعالیت نمی نماید به اعدام گردیده بود ، اینبار دستگاه امنیتی مدعی گردید با کشف انحرافات اساسی پرونده فرزاد کمانگر که همانا ارتشا و تطمیع تنی از افراد و مسئولین دخیل در پرونده با مبالغ میلیونی بود ، بیگناهی آقای کمانگر مسجل و مستند گردیده است و هر آئینه توقف و بازنگری قضائی حکم وی آغاز خواهد گردید.

بر این اساس مجموعه و بسیاری از فعالان دیگر پیگیر پرونده آقای کمانگر در انتظار اعلام بازنگری این پرونده و بالطبع آزادی ایشان شش ماه لحظه شماری نمودند. اما و متاسفانه در حالی که دستگاه امنیتی سخن از تبرئه آقای کمانگر از تنها اتهامی که باعث محکومیت ایشان شده است مینمود، مجدداً از ابتدای ماه جاری اقدام به بازگرداندن ایشان به بند بیماران عفونی و ایدزی زندان رجایی شهر نمودند و بر خلاف وعده های داده شده که روزنه امیدی برای وکیل ، خانواده و پی جویان وضعیت ایشان شده بود ، حکم اعدام فرزاد کمانگر بدون هیچگونه تغییری کماکان قطعی ماند و همچنان با موافقت ریاست قوه قضائیه هر لحظه احتمال دارد به مرحله اجرا درآید.

از اینرو مجموعه ،ضمن شفاف سازی در خصوص وضعیت ایشان که همانا حکم قطعی اعدام و قریب الوقوع بودن اجرای آن است ، عدم پایبندی مسئولان مربوطه به تعهدات حتی پس از مستند شدن انحرافات پرونده و بی گناهی این زندانی در آستانه مرگ را تاسف آور میخواند و بر این اساس اعلام مینماید با بهره گیری از تجربیات گذشته دور جدیدی از اعتراضات خود را با همراهی اقشار مختلف جامعه و فعالان مدنی در داخل و خارج کشور آغاز و تا زمان بازنگری و بالطبع آزادی این زندانی ادامه خواهد داد.

بر این اساس مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران ، ضمن دعوت از تمامی تشکلات مدنی و مدافعان حقوق بشر به همراهی و حمایت در این موضوع ، برنامه های اعتراضی خود را طی اطلاعیه های آتی به افکار عمومی و وجدانهای بیدار اطلاع رسانی خواهد نمود.

 

دبیرخانه مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران

تهران – 28 دیماه 1387


۱۳۸۷ دی ۲۲, یکشنبه

کودکان فلسطینی


حرف حساب جان، کسی اینجا نمیخواد بگه آفرین به اسراییل که میره آدم میکشه . جنگ یه اصولی داره ،همین جوری الکی نمیشه که.خوب آقا هر طور که بررسی کنی نهایتا میبینی سربازان حماس پشت سپر انسانی سنگر میگیرن و با اصابت هر گلوله به این سپر حس بشر دوستی رو تحریک میکنن.
ولی خودت بدون پیشداوری یک قضاوت کن این بچه که از اوان طفولیت داره با اسلحه دست گرفتن و سر بند بستن بزرگ میشه ، آیا میتونه درست رو از غلط تشخیص بده؟ یا اینکه یه سرباز میشه سر سپرده و بدون فکر که حاضره بدون اینکه خودش بفهمه آدم بکشه.به این کار میگن شستشوی مغزی چیزی که متاسفانه در ایران هم زیاد هست(این عکس هم از ایران هست)،اینهمه مزخرفات به خورد ذهن های پاک و معصوم بچه ها میدن،تا جایی که حسین فهمیده میره خودش رو منفجر میکنه...
وتبدیل به یک اسطوره میشه
البته یقینا در بین این تروریست های مسلمان مردم بی گناهی هم زندگی میکنند.
دوست عزیزم بیایید با خواندن تاریخ از تکرار دوبارهء فجایع آن جلوگیری کنیم.
مردم مسلمان ایران نمیدانند چرا ولی چون تحت تاثیر قرار گرفتن حاضر به توهین به هر عقیده ای (صهیونیزم) هستند در صورتی که خود جنبه پذیرش کوچکترین انتقادی به اسلام را ندارند.
از طرفی مگر فقط مردم فلسطین انسانهایی بی گناه هستند؟
مردم چچن که هم مسلمان هستند،هم به نوعی طرفدار جمهوری اسلامی.پس چرا در جنگ چچن و روسیه نه کسی بیانیه دفاع از حقوق کودکان صادر کرد و نه هیچ کسی سفارت روسیه را اشغال کرد؟
از طرفی چچن بسیار نزدیک تر از فلسطین به ایران است.
"نگذاریم با احساساتمان بازی کنند"
 

۱۳۸۷ دی ۲۱, شنبه

شعری از ایرج میرزا به مناسبت ایام عاشورا

البته حالا چند روزی میشه که از عاشورا گذشته ولی یاد این سخن افتادم که میگه کل یوما عاشورا و کل ارضا کربلا

بيچاره چه می کشی خودت را ---------- ديگر نشود حسين زنده
کشند و گذشت و رفت وشد خاک ---------- خاکش علف و علف چرنده
من هم گويم يزيد بد کرد ---------- لعنت به يزيد بد کننده
اما دگر اين کتل متل چيست ---------- وين دسته خنده آورنده
تخم چه کسی بريد خواهی ---------- با اين قمه های نابرنده
آيا تو سکينه يی که گويی ---------- سو ايستمبرم عميم گلنده
کو شمر و تو کيستی که گويی ---------- گل قويما منی شمير النده
تو زينب خواهر حسينی ---------- ای نره خر سبيل گنده
خجلت نکشی ميان مردم ---------- از اين حرکات مثل جنده
در جنگ دو سال قبل ديدی ---------- شد چند کرور نفس رنده
از اينهمه کشتگان نگرديد ---------- يک مو ز زهار چرخ کنده
در سيزده قرن پيش اگر شد ---------- هفتاد و دو سر ز تن فکنده
امروز چرا تو ميکنی ريش ---------- ای در خور صد هزار خنده
باور نکنی بيا ببنديم --------------- يک شرط به صرفه برنده
صد روز ديگر برو چو امروز ---------- بشکاف سر و بکوب دنده
هی بر سر و ريش خود بزن گل ---------- هی بر تن خود بمال سنده
هی با قمه زن به کله خویش ---------- کاری که تبر کند به کنده
هی بر سر خود بزن دو دستی ---------- چون بال که ميزند پرنده
هی گو که حسين کفن ندارد ---------- هی پاره بکن قبای ژنده
گر زنده نشد عنم به ريشت ---------- گر شد عن تو به ريش بنده

همین چند روز پیش....

این عکس ها رو همه به یاد داریم ولی هیچ وقت از یاد نخواهیم برد.
یادمه  کتاب های تاریخ از سلسله پهلوی با نام (رژیم ستم شاهی) اسم میبردن.ولی خوب نمردیم و دیدیم که دولت اسلامی چطور با رافت اسلامی با مردم ایران مهرورزی میکنه.
واقعا هر چقدر هم که این افراد جرم بدی رو هم مرتکب شده باشن ولی این طرز برخورد در ملاعام به هیچ وجهی با انسانیت سازگاری نداره، مگه تو اون مملکت یدونه دادگاه نیست که به طور رسمی و علنی به جرایم افراد رسیدگی بکنه؟
BubbleShare: Share photos - Easy Photo Sharing

شعر چادر از ایرج میرزا

بیا گویم برایت داستانی -----که تا تاثیر چادر بدانی
در ایامی که صاف و ساده بودم ----- دم کریاس در استاده بودم
زنی بگذشت از انجا با خش و فش ----- مرا عرق النسا امد به جنبش
ز زیر پیچه دیدم غبغبش را ----- کمی از چانه قدری از لبش را
چنان کز گوشه ابر سیه فام ----- کند یک قطعه از مه عرض اندام
شدم نزد وی و کردم سلامی ----- که دارم با تو از جایی پیامی
پری رو زین سخن قدری دو دل زیست ----- که پیغام اور و پیغام ده کیست
بدو گفتم کهاندر شارع عام ----- مناسب نیست شرح و بسط پیغام
قدم بگذار در دالان خانه ----- به رقص ار از شعف بنیان خانه
پریوش رفت تا گوید چه و جون ----- منش بستم زبان با مکر و افسون
به دستاویز ان پیغام واهی ----- به دالان بردمش خواهی نخواهی
مرا دل در هوای جستن کام ----- پریرو در خیال شرح پیغام
به نرمی گفتمش کای یار دمساز ----- بیا این پیچه را از رخ بر انداز
چرا باید تو رخ از من بپوشی ----- مگر من گربه ام تو موشی
پرید و زین سخن بیحد براشفت ----- زجا برجست و با تندی به من گفت
که من صورت به نا محرم کنم باز؟ ----- برو این حرفها را دور انداز
چه لوطیها در این شهرند واه واه ----- خدایا دور کن الله الله
جهنم شو مگر من جنده باشم ----- که پیش غیر بی روبنده باشم
چو این دیدم لب از گفتار بستم ----- نشاندم باز و پهلویش نشستم
دگر اسم حجاب اصلا نبردم ----- ولی اهسته بازویش فشردم
از ان جوش و تغیرها که دیدم ----- به عاقل شو و ادم شو رسیدم
گشادم دست بران یار زیبا ----- چو ملا بر پلو مومن بر حلوا
چو گل افکندمش بر روی قالی ----- دویدم زی اسافل از عالی
دو دست او همه بر پیچه اش بود ----- دو دست بنده در ماهیچهاش بود
بدو گفتم تو صورت را نکو گیر ----- که من صورت دهم کار خود از زیر
به زحمت جوف لنگش جا نمودم ----- در رحمت بروی خود گشودم
ک.س.ی چون غنچه نوشکفته ----- گلی چون نرگس اما نیم خفته
برونش لیموی خوش بوی شیراز ----- درون خرمای شهد الود اهواز
ک.س.ی بشاش تر زروی مومن ----- منزه تر ز خلق و خوی مومن
ک.س.ی هرگز ندیده روی نور ----- دهن پر اب کن مانند غوره
ک.س.ی بر عکس ک.س های دگر تنگ ----- که با ک.ی.ر.م ز تنگی میکند جنگ
به ضرب و زور بر وی بند کردم ----- جماعی چون نبات و قند کردم
سرش چون رفت خانم نیز وا داد ----- تمامش را چو دل در سینه جا داد
بلی ک.ی.ر است و چیز خوش خوراکست ----- ز عشق اوست کاین ک.س سینه چاکست
چو خوردم سیر از ان کلوچه ----- حرامت باد گفت و زد به کوچه
***
حجاب زن که نادان شد چنین است ----- زن مستوره‌ی محجوبه این است
به کس دادن همانا وقع نگذاشت ----- که با روگیری الفت بیشتر داشت
بلی شرم و حیا در چشم باشد ----- چو بستی چشم باقی پشم باشد
اگر زن را بیاموزند ناموس ----- زند بی‌پرده بر بام فلک کوس
به مستوری اگر بی‌پرده باشد ----- همان بهتر که خود بی‌پرده باشد
برون آیند و با مردان بجوشند ----- به تهذیب خصال خود بکوشند
چو زن تعلیم دید و دانش آموخت ----- رواق جان به نور بینش افروخت
به هیچ افسون ز عصمت بر نگردد ----- به دریا گر بیفتد تر نگردد
چو خور بر عالمی پرتو فشاند ----- ولی خود از تعرض دور ماند
زن رفته (کولژ) دیده (فاکولته) ----- اگر آید به پیش تو (دکولته )1
چو در وی عفت و آزرم بینی ----- تو هم در وی به چشم شرم بینی
تمنای غلط از وی محال است ----- خیال بد در او کردن خیال است
برو ای مرد فکر زندگی کن ----- نه ای خر، ترک این خر بندگی کن
برون کن از سر نحست خرافات ----- بجنب از جا، فی تاخیر افات
گرفتم من که این دنیا بهشت است ----- بهشتی حور در لفافه زشت است
اگر زن نیست عشق اندر میان نیست ----- جهان بی عشق اگر باشد جهان نیست
به قربانت مگر سیری؟ پیازی؟ ----- که توی بقچه و چادر نمازی؟
تو مرآت جمال ذوالجلالی ----- چرا ماند شلغم در جوالی؟
سر و ته بسته چون در کوچه آیی ----- تو خانم جان نه، بادمجان مایی
بدان خوبی در این چادر کریهی ----- به هر چیزی بجز انسان شبیهی
کجا فرمود پیغمبر به قرآن ----- که باید زن شود غول بیابان
کدامست آن حدیث و آن خبر کو ----- که باید زن کند خود را چو لولو
تو باید زینت از مردان بپوشی ----- نه بر مردان کنی زینت فروشی
چنین کز پای تا سر در حریری ----- زنی آتش به جان، آتش نگیری
به پا پوتین و در سر چادر فاق ----- نمایی طاقت بی‌طاقتان طاق
بیندازی گل و گلزار بیرون ----- ز کیف و دستکش دلها کنی خون
شود محشر که خانم رو گرفته ----- تعالی الله از آن رو کو گرفته
پیمبر آنچه فرمودست آن کن ----- نه زینت فاش و نه صورت پنهان کن
حجاب دست و صورت خود یقین است ----- که ضد نص قرآن مبین است
به عصمت نیست مربوط این طریقه ----- چه ربطی گوز دارد با شقیقه
مگر نه در دهات و بین ایلات ----- همه رو باز باشند جمیلات
چرا بی عصمتی در کارشان نیست؟ ----- رواج عشوه در بازارشان نیست؟
زنان در شهر‌ها چادر نشینند ----- ولی چادر نشینان غیر اینند
در اقطار دگر زن یار مرد است ----- در این محنت سرا سربار مرد است
به هر جا زن بود هم پیشه با مرد ----- در اینجا مرد باید جان کند فرد
تو ای با مشک و گل همسنگ و همرنگ ----- نمی‌گردد در این چادر دلت تنگ؟
نه آخر غنچه در سیر تکامل ----- شود از پرده بیرون تا شود گل
تو هم دستی بزن این پرده بردار ----- کمال خود به عالم کن نمودار
تو هم این پرده از رخ دور می‌کن ----- در و دیوار را پر نور میکن
فدای آن سر و آن سینه باز ----- که هم عصمت درو جمعست هم ناز

۱۳۸۷ دی ۱۹, پنجشنبه

بینندگان جان ملاحظه فرمایند

مژده  مژده     مژده
وبلاگ آقای بینندگان جان به لینک دوستان اضافه گردید!!!
(خدمت طالبی های گرامی و هندوانه های محترم عرض میکنم که با هم هستیم در کنار شما ،من روبرو و دست به سینه )
این بخشی از سخنان ایشون بود که در برنامه ی پر بار دو قدم مانده به صبح ایراد فرمودند.
من به ایشون خیلی ارادت دارم
به گردن من جای استادی دارن
من که به شخصه خدای چرت و پرت گفتن و مزخرف بافی هستم 
پیش ایشون حتی به خویشتن خودم اجازه ی لنگ پراکنی هم نمیدم
خدا حفظش کنه
خیلی دلقک خوبی هست
واقعا جاش تو مجلس خالیه
(البته اندوه گین شدم وقتی دیدم که این وبلاگ توسط خود ایشون اداره نمیشود ولی چه میشود کرد گرامیه جان باید با این درد کنار اومد)

۱۳۸۷ دی ۱۵, یکشنبه

حقایقی در رابطه با حماس که اکثر ایرانیان از آن بی خبرند

این دو ویدیوی مستند توسط یک فرد عرب یا شاید هم یهودی ساخته شده ولی مسلما حرف های بسیاری برای گفتن داره.
احساس نوع دوستی و انسان دوستی خیلی چیزهای خوبی هستند،ولی باید دید که این احساسات به چه مسیری هدایت میشوند.فکر نمیکنم  دفاع از یک گروه جنایت کار و تروریست که با سپر قرار دادن و استفاده از زنان و کودکان اقدام به مظلوم نمایی میکنند خیلی درست باشه.
علاوه بر این ما داخل خود ایران مشکلات به مراتب مهم تری داریم که هر از گاهی مورد توجه افکار عمومی قرار میگیرند ولی باز با یک جنجال خارجی یا داخلی به فراموشی سپرده میشوند.مثل: ارتقای امنیت اجتماعی،مبارزه با اراذل و اوباش،احتمال اعدام فرزاد کمانگر،یورش به دفتر خانم عبادی،تداوم اجرای سنگسار در ایران،زندانیان سیاسی و عقیدتی ،تورم بیش از 30 درصد،در بند بودن منصور اسانلو،انرزی هسته ای یه غیر صلح آمیز و پیامد های آن،قطع نامه هایی که باعث انزوای ایران شده و....
از قدیم یه ضرب المثلی بوده که میگفته پول نفتی که به ایران روا هست به قلسطین حرام است

۱۳۸۷ دی ۱۴, شنبه

استراتژی حماس مقابل اسراییل

خالی از لطف ندیدم که این چند تا طرح خیلی قشنگ رو نذارم.
تصویر اول طرحی هست که روزنامه الشرق الاوسط در تحلیل شرایط خاور میانه و نقش ایران کشیده.

و دو تصویر دیگر هم از بلاگ dastneveshteh.wordpress.com به سرقت رفته.کاملا واضح هست که استراتژی فلسطینیان در جنگ چگونه هست.بالاخره الکی که نیست این همه غیر نظامی کشته میشه.
اون هایی که جو گیر شدن و رفتن شعار حمایت از فلسطین رو سر دادن،خوبه یادشون بیاد که در جنگ 8 ساله بین ایران وعراق،یاسر عرفات گفت که درسته ایران دوست ما هست ولی صدام برادر ما هست!
برید ،برید باز هم شعار بدید ولی کاشکی قبلش چند دقیقه با خودتون فکر کنید که چرا؟
درسته جنگ مشکل خیلی بزرگی هست ولی هر جوری که حساب کنی تو این مدته همش کرم از حماس بوده.4 تا موشک زده به اسراییل 40 تا جواب گرفته بعد تازه شاکی هم میشه.اینجاست که شاعر میگه بخور نوش جونت.

گزارشی از سنگسار اخیر در شهر مشهد


در طی روزهای اخیر اخبار متفاوتی از اجرای احکام سنگسار در شهر مشهد منتشر گردیده است که بعضاً در تعداد ، ماهیت و اتهام افراد سنگسار شده ایجاد شبهه نموده است .

بر این اساس جهت تنویر افکار عمومی لازم به توضیح دیدیم ، در تاریخ 6 دی ماه سال جاری در شهر مشهد دو زندانی متهم به زنا با حکم دادسرای عمومی شهر مشهد در گورستان اصلی این شهر به نام بهشت رضا سنگسار گردیدند.
یکی از متهمان پس از آغاز اجرای حکم سنگسار با تقلای بسیار و در حالی که به شدت مجروح بود موفق شد از گودال خارج شود و طبق احکام شرعی سنگسار وی متوقف گردید اما متهمی دیگر به دلیل آسیبهای وارده ناشی از اصابت سنگ جان خود را از دست داد.مراسم پرتاب سنگ در حدود 40 دقیقه به طول انجامیده بود.
قربانی این مجازات غیر انسانی فردی به نام هوشنگ خداداده ، 36 ساله می باشد که متهم به زنا گشته بود ، وی که اهل تهران می باشد در حدود هشت سال قبل به جرم قاچاق مواد مخدر محکوم  به اقامت اجباری سه ساله در تربت حیدریه واقع در استان خراسان گردیده بود .

نامبرده در سال 1384 به اتهام زنا بازداشت و حکم رجم (سنگسار) وی پس از سه سال تحمل زندان به اجرا درآمد.

برخلاف آنچه یکی از روزنامه های داخلی مدعی گردیده بود وی پیرو مذهب بهاییت نبوده است و متهم زن این پرونده به نام  م.خ  نیز با حکمی مشابه هم اکنون در بند نسوان زندان وکیل آباد مشهد در انتظار اجرای حکم سنگسار خود به سر می برد.

منبع مجموعه فعالین حقوق بشر در ایران

۱۳۸۷ دی ۱۳, جمعه

آقای اژه ای،بگذار قلبم بتپد


ماههاست که در زندانم ، زندانی که قراربود اراده ام را ، عشقم را و انسان بودنم را درهم بشکند . زندانی که باید آرام و رامم میکرد چون "برده ای سر براه " ، ماههاست بندی زندانی هستم با دیوارهایی به بلندای تاریخ .

دیوارهایی که قرار بود فاصله ای باشد بین من ومردمم که دوستشان دارم ، بین من و کودکان سرزمینم فاصله ای باشد تا ابدیت ، اما من هر روز از دریچه سلولم به دور دستها میرفتم و خود را در میان آنها ومثل آنها احساس می کردم و آنها نیز دردهای خود را در منِ زندانی میدیدند و زندان بین ما پیوندی عمیق تر از گذشته ایجاد نمود .
قرار بود تاریکی زندان معنای آفتاب و نور را از من بگیرد ، اما در زندان من روئیدن بنفشه را در تاریکی و سکوت به نظاره نشستم.
قرار بود زندان مفهوم زمان و ارزش آن را در ذهنم به فراموشی بسپرد ، اما من با لحظه ها در بیرون از زندان زندگی کرده ام وخود را دوباره به د نیا آورده ام برای انتخاب راهی نو.
و من نیز مانند زندانیانِ پیش از خود تحقیرها ، توهینها و آزارها را ذره ذره ، با همه وجود به جان خریدم تا شاید آخرین نفر باشم از نسل رنج کشیدگانی که تاریکی زندان را به شوق دیدار سحر در دلشان زنده نگه داشته بودند.
اما روزی "محاربم " خواندند ، می پنداشتند به جنگ "خدا"یشان رفته ام و طناب عدالتشان را بافتند تا سحرگاهی به زندگیم خاتمه دهند و از آن روز ناخواسته در انتظار اجرای حکم میباشم. اما امروزکه قرار است زندگی را ازمن بگیرند  با "عشق به همنوعانم" تصمیم گرفته ام اعضای بدنم را به بیمارانی که مرگ من میتواند به آنها زندگی ببخشد هدیه کنم و قلبم را با همه ی" عشق ومهری" که در آن است به کودکی هدیه نمایم . فرقی نمیکند که کجا باشد بر ساحل کارون یا دامنه سبلان یا در حاشیه ی کویر شرق و یا کودکی که طلوع خورشید را از زاگرس به نظاره می نشیند ، فقط قلب یاغی و بیقرارم در سینه کودکی بتپد که یاغی تر از من آرزوهای کودکیش را شب ها با ماه وستاره در میان بگذارد و آنها را چون  شاهدی بگیرد تا در بزرگسالی به رویاهای کودکی اش خیانت نکند ، قلبم در سینه کسی بتپد  که بیقرار کودکانی باشد که شب سر گرسنه بر بالین نهاده اند و یاد "حامد " دانش آموز شانزده ساله شهر من را در قلبم زنده نگهدارد که نوشت ؛ "کوچکترین آرزویم هم در این زندگی برآورده نمیشود " وخود را حلق آویزکرد.
بگذارید قلبم در سینه کسی بتپد مهم نیست با چه زبانی صحبت کند یا رنگ پوستش چه باشد فقط کودک کارگری باشد تا زبری دستان پینه بسته پدرش ، شراره ی طغیانی دوباره در برابر نابرابریها را در قلبم زنده نگهدارد.
قلبم در سینه کودکی بتپد تا فردایی نه چندان دورمعلم روستایی کوچک شود وهر روز صبح بچه ها با لبخندی زیبا به پیشوازش بیایند واو را شریک همه ی شادی ها وبازیهای خود بنمایند شاید ان زمان کودکان طعم فقر وگرسنگی را ندانند ودر دنیای آنها واژه های "زندان ، شکنجه ، ستم ونابرابری" معنای نداشته باشد.
بگذارید قلبم در گوشه ای از این جهان پهناورتان بتپد فقط مواظبش باشید  قلب انسانیست که ناگفته های بسیاری از مردم وسرزمینش را به همراه دارد از مردمی که تاریخشان سراسر رنج واندوه ودرد بوده است.
بگذارید قلبم در سینه ی کودکی بتپبد تا صبحگاهی از گلویی با زبان مادریم فریاد برارم :

"من ده مه وی ببمه باییه
خوشه ویستی مروف به رم 
بو گشت سوچی ئه م دنیاییه "

معنی شعر : می خواهم نسیمی شوم و"پیام عشق به انسانها" را به همه جای این زمین پهناور ببرم.

فرزاد کمانگر
بند بیماران عفونی ، زندان رجایی شهر کرج
مورخ 8/10/87
تاریخ نگارش ؛ 2/10/87 بند امنیتی 209 اوین

فهرست وبلاگ من