۱۳۸۸ فروردین ۲۵, سه‌شنبه

بابا خرعلی گلی به جمالت


این آقای دکتر خیلی جالب مینویسه (البته  خوب معصوم که نیست گاهی کس شر هم مینویسه) توصیه میکنم حتما یه سر به سایتش بزنید ببینید دنیا دست کیه.
مقاله پایین از سایت ایشون نقل قول شده:

روانشناسی احمدی نژاد


مقالات و نامه ها
سه شنبه, 07 آبان 1387 ساعت 23:30
بسم الله الرحمن الرحيم
آنچه مرا وادار به تحقيق در موضوع روانشناسي يک مسؤول کرد، سخن بسياري از روانشناسان و روانپزشکان مبني بر وجود برخي نشانه ها و علائم اختلالات شخصيت بود و نيز نقل قولي از استاد فرزانه و دانشمند، رئيس فرهنگستان علوم پزشکي، وزير سابق بهداشت و رئيس کل سابق نظام پزشکي بود که به وزير بهداشت توصيه فرموده بودند که يک مشاوره رواني ترتيب دهيد . قطعاً اين توصيه حکيمانه پزشکي در راستاي ضرورت مشاوره رواني براي همه مسؤولين است و طرفين اين نقل قول مي توانند به مصلحت زمان آن را انکار، تأييد و يا سکوت کنند! اما هر سه وضعيت چيزي را تغيير نمي دهد و ما معتقديم که مشاوره رواني ضروري است.
فلذا در ذيل به عنوان مشاوره رواني يا روانشناسي يک مسؤول، به گزيده اي از منابع و مراجع معتبر روانپزشکي دنيا که رفرنس اصلي روانپزشکي است عيناً ذکر مي شود، و تطبيق علائم و نشانه هاي ذکر شده در متن کتاب اصلي، با اطرافيان و مردم است.
نگارنده ناچار است پس از اين مقدمه از اصلي ترين منابع روانپزشکي دنيا، به منظور اثبات نظرات خويش مدد جويد. امروز در سراسر دنيا اختلالات رواني بر اساس دو مرجع اصلي يعني « دهمين تجديدنظر طبقه بندي بين المللي و آماري بيماري ها و مشکلات بهداشتي وابسته (ICD-10) » و نيز« کتابچه تشخيصي و آماري اختلالات رواني (DSM-IV-TR) » تشخيص داده مي شوند. بر اساس اين دو منبع علمي، اختلالات شخصيت به عنوان يکي از عمده ترين اختلالات رواني، عبارت از تجارب ذهني و رفتاري پا بر جا و مداوم که بر معيارهاي فرهنگي منطبق نمي باشد و بر افکار ، احساسات و رفتار شخص نفوذي غير قابل انعطاف دارد . شروع آن از نوجواني يا جواني است و در طول زمان بي تغيير باقي مي ماند و موجبات رنج وعذاب درون ذهني فرد و اختلال چشمگير روابط بين فردي و عملکرد اجتماعي فرد را فراهم مي آورد؛ بر همين اساس اين اختلالات به 12 دسته تقسيم می شوند ( اختلالات شخصيتي در حدود 20-10 درصد افراد جامعه شایع مي باشد). از نقطه نظر روانکاوي، علت ايجاد اين دسته از اختلالات، توقف و تثبيت رواني فرد در يکي از مراحل چند گانه رشد رواني در سال هاي ابتدايي زندگي فرد است و بطور خلاصه، اين افراد براي کاهش اضطراب ناشي از خودکم بيني به ميزان گسترده، از انواع مکانيسم هاي دفاعي ناکارآمد همچون خيال پردازي ، تجزيه ، برون فکني ، پرخاشگري ، همانندسازي برون فکنانه و ساير مکانيسم هاي دفاعي سود مي برند.
متأسفانه مبتلايان به اختلالات شخصيت به مراتب بيش از سايرين مستعد ساير اختلالات رواني مي باشند. به علاوه ابتلاي يک فرد به چندين اختلال شخصيتِ مجزا، موضوع شايعي است و آنچه موضوع را بغرنج تر مي سازد، ناتواني علم روانپزشکي و روانشناسي در درمان اين دسته از بيماران است.
حتماً تا کنون با فردي مواجه شده ايد که اگر در يک مهماني، ضيافت و يا سمينار در مرکز توجه قرار نداشته باشد، دچار رنج و مشقت فراوان مي شود و از آنجا که معمولاً فاقد هر نوع شايستگي جسمي، فردي و اجتماعي در خور تحسين است، براي جلب توجه سايرين، در تعاملش با ديگران از روش هاي اغواگرانه همچون لبخندهاي ساختگي و بي مورد و جملاتي با بار احساسي سطحي به طور مبالغه آميزي سود مي برد. بر اساس DSM-IV-TR و همچنين ICD-10 اين افراد حتي در برخوردهاي رسمي و سياسي به طرز نامناسبي خودماني رفتار مي کنند، اينها تشنه سيري ناپذير توجه اند و براي به دست آوردن نظرها و آراي ديگران از هر فرصتي سود مي جويند، حتي اگر به قيمت نابودي منافع درازمدت خود يا افرادي باشد که مسؤوليت آنها با وي است. تصميمات بحث انگيز و پيشنهادات احمقانه در موضوعات مختلف، در يک نقطه با هم تلاقي مي يابند و آن جستجوي شنوندگان در احوالات کسي است که اين اظهارات را ايراد نموده است! اين افراد معمولاً کلامشان عاري از جزئيات و مستندات معتبر مي باشد و به طور افراطي بر حدس و گمان و انديشه هاي پوشالي و کودکانه استوار است، اين افراد هرچند خيالباف و دروغگو هستند، در عين حال به شدت ساده لوح مي باشند و به راحتي تحت تأثير قرار گرفته و فريب مي خورند.از ويژگي هاي ديگر اين افراد از دست دادن حس واقعيت سنجي در مواقعي است که تحت فشار رواني قرار مي گيرند. به عنوان مثال اين اشخاص به علت حس خودکم بيني نافذي که بر آنها حاکم است اگر براي نخستين بار به محفلي بسيار پرشکوه و رسمي پا بگذارند (تا چه رسد به سخنراني)، دچار استرس شديدي مي شوند تا حدي که براي مدت کوتاهي ممکن است دچار حالت هايي نظير شخصيت زدايي يا واقعيت زدودگي شوند. در اين حالت، خود و جهان اطراف خود را به طور واقعي درک نمي کنند و گويي در رويا به سر مي برند و به صورت گذرا دچار توهمات شنوايي يا بينايي مي شوند؛ مثلاً در اطراف خود هاله اي نور احساس مي کنند. خوشبختانه اين تجربيات با تکرار حضور در اين مجامع بر طرف مي شود. بر اساس مراجع، چنين فردي مبتلا به اختلال شخصيت نمايشي (هيستريونيک) مي باشد.
چنين بيماري، معمولاً در معرض خطر ابتلا به اختلال شخصيت ديگري به نام اختلال شخصيت خودشيفته (نارسيسيستيک) مي باشد. فرد مبتلا به اختلال اخير دچار يک احساس خود بزرگ بيني فوق العاده است ولي آنچه جالب توجه است اين موضوع است که چون اختلال شخصيت نمايشي، فرد خود شيفته در درون خويش از احساس حقارت و خود کم بيني رنج مي برد و بر اساس واکنشي ناخودآگاه خود را در نقطه مقابل آنچه واقعاً تصور مي کند نشان مي دهد؛ کلام و گفتار فرد خود شيفته همواره به طور محسوسي حول اهميت فردي شخص وي دور مي زند. او خود را فردي استثنايي مي پندارد و همواره حوادث را طوري تفسير مي کند که به ديگران نيز اين باور را القاء نمايد؛ ولي در اين راه آنچنان افراط مي کند که گاه تا حد زيادي سخنانش مسخره و احمقانه به نظر مي رسد. او همواره مستقيماً و يا به طور غيرمستقيم اين گونه وانمود مي کند که هيچ کس پيش از او به خوبي و شايستگي او نبوده است . او نيازمند اين است که به شکل افراطي تحسين شود و براي ارضاء اين نياز اگر بتواند با هزينه هاي بسيار به اقداماتي بيهوده و سفرهايي پرخرج مبادرت مي ورزد تا هر چه بيشتر امکان ابراز و تماشاي اين تحسين ها فراهم گردد .هيچ چيز به اندازه يک انتقاد او را برآشفته نمي سازد و معمولاً به شکلی زننده، مخالفين و منتقدين خود را تحقير و تخريب مي کند (منتقدین دولت نهم،اونهایی که به اندازه یه بزغاله نمیفهمن!). آنچه عمده مشغوليت ذهني او را تشکيل مي دهد چيزي جز محبوب بودن تا حد دست نيافتني و عهده دار بودن مسؤوليت هاي مهم و استثنايي نيست. او خود را يک قهرمان مي پندارد و اساساً نمايش بسيار بچه گانه اي از تواضع دارد. در عين حال هيچگاه اشتباه نکرده و نمي کند و در بدترين شرايط و وضعيت از اعمال، تصميمات و مهم تر از همه از شخص خودش دفاع مي کند. او دارای شخصيتي چاپلوس پرور است، و به تدريج همه دوستان دلسوز و حقيقي خود را از دست مي دهد. با کمال تأسف اين اختلال از صعب العلاج ترين اختلالات رواني است.
آنچه بيان شد، نوشتاري بود بر مبناي دو مرجع اصلي روانپزشکي دنيا (به نام های ICD-10 و DSM-IV-TR) در شرح يک اختلال شخصيت که از جمله مهم ترين اختلالات رواني است و بيان علائم و نشانه هاي آن، بديهي است اکثر بيماران از پذيرش اين اختلالات طفره مي روند، روانپزشکان در بسياري از موارد از اطرافيان مدد مي جويند، و اينک اين شما و تطبيق نشانه هاي بيماري با بيمار؛ نکند روزي وارث يک سرزمين سوخته شويم و آيندگان در روانشناسي رجال سياسي ما کتاب بنگارند، همانگونه که کتاب روانشناسي رضاشاه و روانشناسي محمدرضاشاه منتشر شد.
وما علينا الا البلاغ / دکتر مهدی خزعلی

هیچ نظری موجود نیست:

فهرست وبلاگ من